با نگاهی به آمار و ارقام بیان شده در مورد بازده سرمایهگذاری نیکاندیشان در سرمایهگذاریها متوجه میشویم که در بازه زمانی 3.5 سال به سودی معادل 2.6 برابر سرمایه میرسند و این بازگشت سرمایه نرخ بازده داخلی معادل27 درصد را به ما نشان میدهد؛ حال باید این سوال را پرسید؟ آیا در تمام سرمایهگذاریها این اعداد و ارقام حاصل می شوند؟
به طور حتم باید به این نکته دقت کرد که این بازگشت و این نوع مقایسه بسیار گمراهکننده و فریبنده است چرا که همیشه نگاه کردن به میانگینها بسیار خطرناک است. باید برای درک درست از اتفاقات سرمایهگذاری و میزان نرخ بازده در سرمایهگذاری خطرپذیر، قدری دقیقتر و جزئیتر نگاه کنیم.
جدول توزیع نرخ بازده توسط سرمایهگذاران نیکاندیش[1]
با نگاهی به جدول توزیع نرخ بازده توسط سرمایهگذاران نیکاندیش در مییابیم ، بیش از نیمی از سرمایهگذاریها هرگز بازگشتی ندارند و سرمایه اصلی بهطور کامل با شکست روبهرو خواهد شد و فقط 7٪ از سرمایهگذاریها به خروجی با نرخ بازده بالای 10 برابر میرسند.
ازآنجاییکه فقط یکی از ده سرمایهگذاری تقریباً تمام نرخ بازدهها را پوشش میدهد، نیکاندیشان باید از رویکرد سبدگردانی (سرمایهگذاری روی چند طرح مختلف) برای جلوگیری و کاهش ریسک در سرمایهگذاریهای خود استفاده کنند.
سبدگرانی
سبدگردانی یا مدیریت پورتفوی [2] هنر و علم تصمیم گیری در مورد ترکیب سرمایهگذاری در شرکتهای متنوع، و تطبیق سرمایهگذاریها با اهداف سرمایهگذار، تخصیص دارایی اشخاص حقیقی و حقوقی و هماهنگ کردن بازدهی و ریسک با اهداف سرمایهگذار است. سبدگردانی به معنی تعیین اولویتها و استفاده از فرصتها در زمان انتخاب بین گزینههای سرمایهگذاری و درنتیجه کسب بازدهی در مقابل پذیرش ریسک به منظور حداکثرسازی بازدهی ریسک سرمایهگذار است.
سبدگردانی فرآیندی است که طی آن فرد سرمایهگذار در امر سرمایهگذاری بر اساس خصوصیات، سطح ریسکپذیری و سرمایه، سهامهایی مناسب تخصص خود در حوزه استارتاپی را تشکیل داده و به صورت مستمر بر آن نظارت و اعمال مدیریت میکند. همچنین، با توجه به تغییر عوامل اثرگذار بر محیط سرمایهگذاری، درمورد خروج از سرمایهگذاری یا ادامه سرمایهگذاری در راندهای بعدی تصمیمات لازم را میگیرد.
گام اول در تشکیل سبد سرمایهگذاری طرحریزی آن است که میتواند بهعنوان برنامهای گسترده از خواستههای سرمایهگذار شامل نیازها، اهداف، محدودیتها، منبع تأمین مالی و شرایط سرمایهگذار باشد که اساس و بنیان تشکیل سبد سرمایهگذاری را تشکیل میدهد. برنامه مکتوبی که این طرحریزی را کنترل میکند بیانیه خطی مشی سرمایهگذاری[3]نامیده میشود.
عناصر کلیدی سبدگردانی
کلید اصلی فعالیت سبدگردانی ترکیب بلندمدت داراییهای یک سبد است. فلسفه تخصیص داراییها بر این اساس است که داراییهای مختلف به طور همزمان و هماهنگ حرکت نمیکنند، برخی دارای نوسان بیشتری هستند و سرمایهگذار با هدف بهینهسازی ترجیحات ریسک و بازدهی سرمایهگذار که در مقاله قبل به آن اشاره شد، در ترکیب مختلفی از داراییها سرمایهگذاری میکند. در این بین سرمایهگذاران با سطح ریسک پذیری بالاتر، سهم بالاتری به سهام دارای نوسان بالاتر و نرخ ریسک و سود بیشتر میدهند و سرمایهگذاران با ریسک پذیری کمتر، سبدی از سهامهای کم نوسانتر و با امنیت بیشتر تشکیل میدهند.
تعداد سرمایهگذاریها در سبدگردانی
حال سؤال مهمی که بسیاری از نیکاندیشان به آن میاندیشند این است که چند شرکت را باید در سبد سرمایهگذاریهایشان داشته باشند؟ پیشنهاد عمومی و رایج برای سرمایهگذاران نیکاندیش کانادایی 20 شرکت است. اما دکتر واد بروکس معتقد است سرمایهگذاران نیکاندیش در سبد سرمایهگذاری به 40 شرکت نیاز دارند تا شانس 95% برای به دست آوردن نرخ بازده داخلی 27% را به دست آورند. وی همچنین تخمین میزند،داشتن سبدی از سهام که شامل 20 شرکت است، شانسی مابین 60 تا 70 درصد پیروزی و موفقیت برای رسیدن به نرخ بازده داخلی (IRR) 27% را ایجاد خواهد کرد.
در نهایت بطور کلی پیشنهاد میشود نیک اندیشان بهتر است در شرکتهایی وارد شوند که علاقه و تخصص شخصی شان در آن بیشتر است و سبد سهام شان را در همان حوزه توسعه تشکیل دهند و به مدیریت آن بپردازند.
تهیه و تنظیم: سمانه خصاف
1- برگرفته ازکتاب راهنمای عملی سرمایه گذاری در استارت آپ ها،حسین شکرریز،نمودار ص18
[2]- Portfolio Management
[3] Investment Policy Statement(IPS)[3]